

افزایش مصرف دسته جمعی انواع دخانیات و از جمله قلیان در میان جوانان ، نگرانیهای زیادی به وجود آورده است. اینجا دروازه قلعه اعتیاد است! برخی جوانان به مشتریان ثابت قهوه خانه ها تبدیل شده و عده ای دیگر به بهانه تفریح روبه دخانیات می آورند. نیاز به تفنن و تفریح دلیلی موجه برای گرایش به دخانیات نیست ، اما تامین این نیازهای مشروع می تواند کمکی بزرگ به جوانان باشد. رمضان کریم آمد ؛ بیایید دست جوانانمان را بگیریم …


مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.
وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد . پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر...
آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.
کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد.
پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ،سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت:
این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.


آمریکایی : او ، مای گاد !
عرب : تبارک الله احسن الخالقین!
انگلیسی : اوه ، وری نایس !
ایرانی : پدر سگ دزد !!!


حمد و سپاس مخصوص اوست و هیچکس و هیچ چیز در مرتبه او شایسته ثنا نیست.
در لحظه سختی , فقط از خداوند کمک بخواه.
او بهترین فریادرس است و همیشه با تو و در کنار توست.
همانگونه که وقتی موسی(ع) را برای رهایی مردم از بردگی فرستاد , یا هنگامی که اسحاق , سرزمین موعود را به خاطر گرسنگی و قحطی ترک کرد به ایشان فرمود : من با شما هستم.
در لحظه گمراهی و حیرانی , فقط خدا را جست و جو کن.
او هدایت گر به سوی نعمت هاست. راه درست را از او بخواه چراکه تنها او از نهان و پیدا باخبر است.
در لحظه آرامش , معبود را مناجات کن.
او تنها اجابت کننده دعاهاست. برا همه دعا کن به خصوص برای کسانی که با تو مشکل دارند.
و در آخر , مثل من برای خواسته های خودت دعا کن , او همه را گوش می کند.
در لحظه ناامیدی , امیدت به خدا باشد.
او امید ناامیدان است و همیشه به یاد داشته باش که این نیز بگذرد.
در لحظه تنهایی , پروردگار را صدا بزن.
او هیچ وقت بنده اش را تنها نمی گذارد. همین الان می توانی حضورش را در کنارت حس کنی.
فقط کافی است صدایش بزنی. او تنها یار تنهایــیــهــاست.
در لحظه نیاز , حاجت خود را از درگاه خالق هستی طلب کن.
زیرا , نتیجه طلب از خلق اگر روا شود منت است و اگر نه ذلت , در حالی که طلب ار خالق برآورده شود نعمت است و اگر نه حکمت. و به خاطر داشته باش که او بی نیاز مطلق است.
در لحظه های دردناک، به خدا اعتماد کن.
او هرگز پشت تو را خالی نمی کند. برای هر دردی درمانی اندیشیده است.
در لحظه موفــقیت , از خدا فزونی ایمان بخواه.
و بدان که این مرحله پایان راه نیست بلکه آغازیست برای برداشتن گامهای بعدی.
در هر قدم او را به یاد داشته باش و در هر مرحله بر ایمان خود بیفزا.
در لحظه دلشکستگی , دلت را به خدا بده.
او بهترین مونس است , همیشه برای تو وقت دارد و هیچگاه دل تو را نمی شکند.
در لحظه عاشقی , خالق عشق را در نظر داشته باش.
باید از عشق زمینی به عشق آسمانی رسید.
در لحظه نگرانی و دلواپسی , از ذکرش غافل نشو.
یاد خدا آرام بخش دلـهاست. همه چیز در حیطه قدرت و کنترل اوست.
پس توکلت فقط به خدا باشد. کارها را به او بسپار تا زمان انتظار به آخر رسد.
در لحظه پیروزی , از معبود , تواضع و فروتنی طلب کن.
از غرور بپرهیز که بزرگترین اشتباه است.
در لحظه شکست , مطمئن باش که خدا دست تو را گرفته.
و نمی گذارد که زمین بخوری مگر آنکه خودت دست او را رها کنی.
هر شکستی باید مقدمه ای برای پیروزی باشد.
در لحظه ضعف وناتوانی , از خالق مطلق توانایی بخواه.
هیچ چیز برای او غیر ممکن نیست.
در لحظه کار، به خدا تکیه کن.
او محکم ترین تکیه گاه و پشتیان است. هرکاری را با نام او شروع کن.
بکوش , پشتکار داشته باش , سپس همه چیز را به او واگذار کن.
خداوند فرمود : حرکت از تو برکت از من.
در لحظه تاریکی , با نور کلامش دلت را روشن کن.
و آن را مایه برکت و روشنایی زندگی خود قرار بده.
در لحظه پریشانی , به خدا پناه ببر که او امن ترین پناهگاه است.
در لحظه دلتنگی , با معبود خود راز و نیاز کن. او دانای اسرار نهان و محرم رازهاست.
آخرین حرف من:
همیشه و در هرحال پروردگار را با صدای آرام و با احترام بخوان.
او قدرت و ظرفیت انجام هرکاری رو داره.
توجه ات رو از خود و خلق برداشته و به وی معطوف کن.
خداوند تو رو عاشقانه و بدون هیچ قید و بندی دوست داره.
و هیچ چیز نمی تونه از شدت این عشق بکاهد.
او در لحظه های خواب و بیداری , اضطراب و آرامش , کار و تفریح و خلاصه در هر موقعیت و شرایطی مراقب تو و لطفش شامل حال توست.
به معبود بیندیش , ایمانت رو محکم کن و از او آمرزش بخواه.
همه چیز درست میشه.... همه چیز... همه چیز...
قلبت رو خالی نگه دار،
اگر هم روزی خواستی کسی رو در قلبت جا بدی
سعی کن فقط یک نفرباشه بهش بگو که:
تو رو بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم ! چون...
به خدا" ایمان و اعتقاد" دارم و به تو "احتیاج و نیاز"


یکی تو مهربونی، یکی خرس مهربون
یکی تو قشنگ راه میری، یکی تنسی تاکسیدو
یکی موهای تو قشنگه، یکی موهای آنشرلی
یکی خونه شما قشنگه، یکی خونه مادر بزرگه
یکی تو سفیدی، یکی سفید برفی
یکی گوشهای تو قشنگه، یکی گوشهای زی زی گولو
یکی تو خوشگلی، یکی پلنگ صورتی
یکی تو زبلی، یکی ملوان زبل
!i!i یکی ما دوتا با هم خوبیم، یکی تام و جری


?. به غضنفرمیگن: میدونی امام حسین کجا دفن شده؟ میگه: نه. میگن: کربلا. میگه: ای خوشا به سعادتش!
?. غضنفر بیهوا میاد تو اتاق، خفه میشه!
?- غضنفر پسرشو میگذاره دانشکده افسری، رفیقاش بهش میگن: بابا اینکه درسش خوب بود، میگذاشتی دکتری، مهندسی چیزی میشد، غضنفر میگه: آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم
?.دو تا بلوچه میرن تهران یک فولکس قورباغه ای میخرن، برمیگردن طرف بلوچستان. نزدیکای زاهدان یهو فولکسه خاموش میشه، هرکار میکنن دیگه روشن نمیشه. یکیشون برمیگرده به اون یکی میگه: اوره یاسروک، برو نگاه کن ببین ماشین چه مرگش زده. یاسروک میره درِ کاپوتو باز میکنه، یک نگاه میکنه با تعجب میگه: اوره کَریموک! بیا که ماشین موتور انداخته! خلاصه اولی پیاده میشه میاد یک نگاه میندازه، میگه: برو از صندوق عقب ابزار بیار، خودم درستش میکنم! خلاصه یاسروک میره درِ صندوق عقب رو وا میکنه، یهو داد میزنه: اوره کریموک! بیا که از تهران تا اینجا دنده عقب اومدیم!
?.غضنفر داشته رادیو پیام گوش میداده،گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بستهاست، راه انقلاب هم به امام حسین بستهاست... غضنفر میگه:باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی به امام حسین قسم میخوری؟!
?. غضنفر یه تیکه یَخو گرفته بوده بالا، داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه میکرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟غضنفرمیگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!
?. غضنفر زنگ میزنه خونه دوست دخترش، بابای دختره گوشی رو ور میداره. غضنفر میگه: ببخشید غزال خونست؟!باباهه هم شاکی میشه فحش خوار مادر رو میکشه به غضنفر! چند روز بعد دختره غضنفر رو تو خیابون میبینه،میگه: بابا چرا ضایع بازی در میاری؟! وقتی بابام ور میداره، یه چیزِ بیربط سر هم کن بگو. غضنفر هم میگه باشه. دفعه بعد که زنگ میزنه، باز باباهه گوشی رو ور میداره.غضنفر هول میشه، میگه: ببخشید اونجا میدون انقلابه؟! یارو میگه: آره چی کار داشتی؟! میگه: ببخشید، غزال خانم هستن؟!
?. غضنفر مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ غضنفر کلی فکر میکنه، بعد میگه:تو جیب جا میشه اما اگه تو جیبت بریزی، جیبت ماستی میشه!
??. غضنفر مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مردهها تقسیم میکرد!
??. غضنفر میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ غضنفر میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ ترکه میگه: قربان شما، دست بوسن!
??. یه بار تو آبادان مسابقه تقلید صدای داریوش برگزار میشه، داریوش میاد چهارم میشه!
??.غضنفر و زنش دعواشون شده بوده، با هم حرف نمیزدند. زن غضنفر وقتی شب میره بخوابه، یک یادداشت برای غضنفر میگذاره که: منو فردا ساعت 6 بیدار کن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا میشه، میبینه غضنفر براش یک یادداشت گذاشته که: پاشو زنیکه خر! ساعت شیشه!
??.از غضنفر میپرسن اسم کوچیک فردوسی چیه؟میگه: میدان!!
??. غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!
??.غضنفر مجرم بوده، محکوم به اعدام میشه، میگه: آخه چرا میخوایید منو اعدام کنید؟ میگن: برا اینکه بقیه درس عبرت بگیرن،غضنفر میگه: نمیشه بقیه رو اعدام کنین تا من درس عبرت بگیرم؟!
??.غضنفر رو میفرستن جبهه، بعد شیش هفت ماه برمیگرده، در میزنه، داداش کوچیکش با یک تپه ان ریش درو وا میکنه! غضنفر هول میکنه، میگه: چی شده!؟ ننه مرده.. بوا مرده؟! داداشش هیچی نمیگه، فقط یک نگاهِ معنی داری بهش میندازه و میره تو. غضنفر میره تو میبینه داداش بزرگش هم تا زیر گردن ریش گذاشته! بدبخت پاک شلوارشو خیس میکنه، میگه: اصغرجون، تورو خدا بگو چی شده؟! کی مرده؟! داش اصغر هم یک نگاه به غضنفرمیکنه و از اتاق میره بیرون.غضنفر بدبخت سراسیمه میره تو اتاق باباش، میبینه ریش باباش رسیده تا دم نافش! غضنفر دو دستی میزنه تو سرش، میگه: بابا بگو آخه چه بلایی سرمون اومده؟ ننه مرده؟! باباش میگه: ای کاش ننت مرده بودکاش بوات مرده بود پسر آخه این ریش تراشو چرا بردی؟!
??.به یه غضنفرمیگن: خر عاقلتر است یا گاو؟ میگه: خوب معلومه دیگه گاو! میگن چرا؟ میگه: وقتی گاو میخواد از اینطرف جاده بره اونطرف اول یه نگاه به اینطرف میکنه بعد یه نگاه به اونطرف میکنه بعد از جاده رد میشه. ولی خر... عین گاو سرشو میاندازه پایین و از جاده رد میشه!




ـ از کلاس پنجم دبستان سه تیغه نکنن و after shave نزنن!!!!
ـ جلوی مدرسه دخترانه نایستن و سیگاردود نکنن!!!!!!!
ـ با دیدن یک دختر جو زده نشده و تیکه بار نکنن!!!!!
ـ در مقابل دختر ها احساس بامزه بودن نکنن !!!!
ـ ادعای با معرفتی و با مرامی وخلاف سنگین نکنن!!!!!
ـ کت وشلوار صورتی با پیراهن زرد نپوشن و کروات قهوه ای نزنن!!
ـ در آن واحدبا N تا دختردوست نباشن و به هر N تاشون قول ازدواج ندن!!!!!!!
ـ از ? سالگی پشت ماشین باباشون نشینن و ماشین رو نابود نکنن!!!!!!!
ـ احساس خوش تیپی نکنن و خود را دختر کش ندونن!!!!!!




مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور،
حرفت را من می زنم.
فاشیسم می گوید: رفیق نانت را من می خورم،
حرفت را هم من می زنم
و تو فقط برای من کف بزن.
اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور،
حرفت را هم خودت بزن
و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.
اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده
و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم،
اماّ آن حرفی را که ما می گوییم بزن.
بازدید دیروز : 57
کل بازدید : 565436
کل یاداشته ها : 1051