همینطور که برای شیطان منبری می گذاشتند و از بالای منبر فرشتگان را موظه می کرد روز قیامت در جهنم هم

منبری از آتش برای او نصب می کنند و او منبر می رود و با طرفداران خود صحبت می کند.

نقل شده است : وقتی شیطان را به جهنم می برند و دوزخیان او را در میانه خود می گیرند خوشحال شده

اطرافش را گرفته و راه جاره ایی از او می خواهند او را ملامت کرده و راه نجات می جویند در این هنگام منبری

از آتش می گذارند شیطان بالای آن قرار گرفته و همه جهنمیان برای شنیدن سخنان او در اطراف آن جمع می

شوند شیطان رو به مردم نموده و می گوید از من چه می خواهید؟ چرا من را ملامت می کنید؟ خود را ملامت

کنید که مستحق ملامت هستید من در دنیا بر شما تسلطی نداشتم چه موقع مرا دیدید؟ کی دست شما را

گرفتم و به سوی گناه بردم؟ من تنها شما را دعوت کردم و شما هم از روی میل و رغبت قبول کردید.

پس آب دهان نحس خود را به صورت طرفدارانش انداخته و از منبر به زیر آمده و مردم را به حال خود رها می

کند.   

این که تا چه زمان شیطان زنده خواهد ماند ؟ کی می میرد ؟ به دست چه کسی کشته می شود ؟ روایاتی 

وارد شده و احتمالاتی  داده اند که از این قرارند:

مهلت او میان نفخه اول و دوم است , نفخه اول وقتی است که اسرافیل در صور می دمد و همه موجودات 

جهان یک مرتبه از بین می روند. نفخه دوم  آن وقتی است که اسرافیل صور می دمد و همه خلایق دو مرتبه 

زنده می شوند مهلت شیطان در میان این دو نفخه تمام می شود.

تا زمان رجعت, از زمان آمدن حضرت مهدی (عج) شروع می شود پیامبر و ائمه معصوم (عج) دوباره رجوع 

می کنند و به دنیا باز می  گردند آن وقت شیطان می میرد و مدت معلومی که قرآن بیان می کند همان رجعت

است که عزرائیل جان او را می گیرد و به زندگیش خاتمه می دهد.

شیطان به مرگ طبیعی از دنیا نمی رود بلکه او را می کشند و در آخر الزمان کشته می شود حال چه کسی او

را می کشد اختلاف است بعضی از روایات می گویند : امام زمان (عج) وتی ظهور می کند آن ملعون را می

کشد امام صادق (ع) فرمودند : وقتی قائم ما قیام کند می آید در مسجد کوفه شیطان هم می آید و به زانو در

مقابل آن حضرت قرار می گیرد و می گوید : وای از این روز سختی که در کمین من است. در این موقع امام

زمان (عج) موهای جلوی پیشانی او را می گیرد و آن ملعون را گردن می زند.

در بعضی روایات وارد شده که حضرت رسول (ص) کشنده شیطان است. امام صادق (ع) فرمود : شیطان در

زمان رجعت روی صخره بیت المقدس به دست حضرت رسول (ص) کشته و ذبح می شود. 

استاد احمد امین نقل می کند : از شخص مورد اطمینانی شنیده ام که جوانی به خدمت درویشی رسید و به

او دلبستگی پیدا کرد زیرا درویش بر اثر اینکه راه شیطان را پیموده بود کارهای عجیب و غریبی انجام می داد.

جوانی نقل کرده بود که روزی با دستور مرشد از تبریز خارج شدیم تا از شهر دور شدیم مرشد گفت : عجب

جای خوبی است کاش قدری شیر بود که می نوشیدیم گفتم : ما از شهر دور هستیم و شیر در دسترس

نیست مرشد فریاد کشید که مگر هنوز به من ایمان نیاورده ایی؟ سپس صدا زد : شیر وبی درنگ مقداری شیر

تازه حاضر شد و او نوشید آن گاه به راه افتادیم و به محل خوش آب و هوایی رسیدیم مرشد گفت که کاش

غذای تازه بود که می خوردیم گفتم : اینجا غذا نیست باز هم فریاد کشید که آیا یقین تو نسبت به من سست

است؟ پس صدا زد : غذا طولی نکشید که غذای تازه ای پیش رویش حاضر شد او می خورد و من غرق در

تعجب شده بودم و شیطان را لعن می کردم ولی مرشد از جا برخاست و سیلی محکمی به من زد پرسیدم :

مگر جز لعن شیطان چه کردم که مرا می زنی ؟ خدا لعنتش کند ! باز هم سیلی محکمی به من زد و گفت :

چرا ولی نعمت مرا لعن می کنی او معبود و مقصود من است اگر او نبود این نعمتها برای من فراهم نمی شد

من شیطان را عبادت می کنم و او مرا مورد لطف و عنایت خویش قرار داده است.

جوان می گوید فهمیدم که مرشد کافر و مشرک است من از او دست برداشتم و توبه نمودم و به عتبات سفر

کردم.

جواب این است که اولا بنا به گفته قرآن شیطان نمی توانند بر انسان ها چیره شود مگر اینکه خود انسانها بر او

راه دهند. او فقط قدرت وسوسه گری دارد و در عوض آن خداوند متعال امتیازاتی نیز به انسانها داده است و

همچنین دنیا دار امتحان و درگیری ضدهاست و بدون این درگیری انسانها امتحان و غربال نمی شوند و انسان 

ها برای رسیدن به کمالات معنوی باید از این میدان چنگ گذر کنند.

یکی از زندیق ها (منکرین خدا) از امام صادق (ع) سوال کرد : چرا خداوند برای خود دشمنی بنام ابلیس آفرید تا

بندگان او را گمراه کند تا جایی که آنها را گمراه کرده و ربوبیت  خدا را انکار کردند؟

ما خلاصه جواب امام را بیان می کنیم : دشمنی او خدا را ضرری نمی زند و دوستی او نیز به خدا نفعی ندارد و

او را بر بندگان مسلط نکرده است. او فقط وسوسه می کند و آنها را به راه نادرست دعوت می کند و او با وجود

گناهش به ربوبیت خدا اقرار کرده است.

هر انسانی که متولد می شود شیطانی از طرف ابلیس و ملکی از جانب خدا بر او گمارده می شود.

حدیث : نیست کسی از شما الا اینکه شیطانی بر او گمارده شده است سوال کردند : یا رسول الله

بر شما چی؟ فرمود : خداوند مرا به او غالب کرد و او اسلام آورد.

و در روایتی آمده است : حضرت آدم علیه السلام فرمود : شیطان من کافر است ولی خدا احمد 

(پیامبر اسلام) را بر شیطانش غالب می کند و شیطانش مسلمان نمی شود.

روایت شده است که شیطان پس از اخراج شدن از بهشت خطاب به خداوند عرض کرد : خداوندا! عبادت و

طاعات شش هزار ساله ی من چه می شود؟ از درگاه الهی ندا رسید که : در برابر عبادات و طاعات تو هر چه

بخواهی می دهیم. شیطان گفت : پس مرگم را تا روز قیامت به تاخیر بیانداز.

خداوند فرمود: تو از مهلت داده شدگانی. شیطا درخواست دیگری هم کرد و آن این که گفت: به من قدرتی بده تا

این که بتوانم شبهه و وسوسه را در دلهای بنی آدم بیافکنم. این درخواست شیطان هم بنا به حکمتها و مصلحت

هایی که خداوند در نظر داشت به او عطا شد. در این حال حضرت آدم گریست و عرض کرد خداوندا! فرزندان

بیچاره ی من گرفتار چنین دشمنی هستند و تو نیز تا روز قیامت به او مهلت داده ای و به او قدرت القاء و وسوسه

نیز دادی پس فرزندانم چه کنند؟ ندا رسید: ای آدم! در برابر شیطان فرشته ای را می آفرینم.

آری هرچه را شیطان وسوسه کند فرشته هم در مقابلش الهام به خیر میکند.شیطان می گوید به مسجد نرو اما

فرشته می گوید برو. شیطان می گوید : فلان چیز حرام را مرتکب شو و بعد توبه می کنی. فرشته می گوید :

مرتکب عمل حرام نشو شاید بمیری و فرصت توبه نیابی که توبه کنی ولی توبه ات مقبول درگاه الهی واقع نشود.

شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بود تا وقتی که خداوند اراده فرمود برای خود در زمین جانشین خلق

فرماید. به ملائکه خطاب نمود که من می خواهم خلیفه ای در زمین قرار دهم و آنان را از مقصود خود آگاه نمود.

در این هنگام ابلیس به وسط زمین آمد و فریاد زد که ک ای زمین! من آمده ام تو را نصیحت کنم! خداوند اراده

کرده از تو پدیده ای به وجود آورد که برترین خلایق باشد و من می ترسم او خدا را معصیت کند و داخل آتش

شود و در نتیجه تو داخل آتش شوی و بسوزی وقتی ملائک مقرب آمدند از تو خاک بردارند آنها را به خدای بزرگ

قسم بده از تو خاک بر ندارند.مخالفت او با ادم (ع) از همین جا شروع شد و تا کنون ادامه دارد و تا روز قیامت

هم ادامه خواهد داشت. 

1- داماد خَچَل : سن بین 15 تا 19 سال ،خام و نپخته ، سرد وگرم نچشیده، جسارت بسیار ، حماقت فراوان ، زود پشیمون ،زود رنج ، قربانی عواطف زودگذر یا مبادلات خانوادگی ، بچه اش از خودش بزرگتر!

2- داماد مَچَل : سن بین 19تا25 سال ، ژیگولی ، دانشجو ، سرباز ، رفیق باز، وابسته به پول بابائی ، بیکار ، آینده دار، توی هر دامی که براش پهن کنن تلپی میفته ، کیس مناسبی برای تور شدن، کم ظرفیت، یکی میزنه یکی میخوره !

3- داماد هَچَل : سن بین 25 تا 29سال، رسیده، حاضر آماده ، دارای کار و بار، فارغ التحصیل ،با کارت پایان خدمت، دارای شکستهای عشقی فراوان، بسیار با تجربه ، دم به هرتله ای نمیده ، عصا قورت داده ، کمی کج و معوج، پراز قرشمه ، به کمتر از زتا جونز و جولی رضایت نمیده!

4- داماد کَچَل: سن بین 30 تا 37 سال ، گرفتار، درگیر، پرکار ،پرخور، همچنان پرشور، نقل ونبات ، گوله نمک ،فوران احساسات ، راضی به رضای خدا، دنبال زنان بیوه کم سن وسال ، مسئولیت پذیر، درپی رفاه خانواده ، دارای کار و بار و خانه، قسمت هرکی بشه مبارکه !!!

8 خواهر امریکایی قرار است برای صرفه جویی در هزینه های مراسم عروسی در یک روز ازدواج کنند.

چین استالی, مادر این 8 دختر عنوان کرد: دختران من برای صرفه جویی در مراسم ازدواجشان تصمیم

گرفتند همگی در یک روز ازدواج کنند.

استالی گفت: البته باید به این موضوع اشاره کنم که دخترانم در سنین مختلف هستند اما همگی زیر

30 سال دارند.

این زن که مادر 12 فرزند است در ادامه افزود: من به دامادهای خودم پیشنهاد کردم که برای صرفه

جویی به جای خرید کت و شلوار از شلوار نخی استفاده کنند و به دخترانم هم گفتم پیراهن های

سفید یا صورتی را به جای لباس عروسی بپوشند. ماتیو استالی, پدر این خانواده هم گفت: من از این

که فرزندانم صرفه جویی می کنند و دوست دارند زندگی خود را این گونه آغاز کنند بسیار خوشحالم.